این روز هایی که در قرنطینه بودیم قطعا سراغ سریال های محبوب قدیمی رفتیم و نگاهی بهشون انداختیم سریال هایی مثل فرندز و شاید افیس با دیدن دوباره فرندز یاد مقاله دیوید هاپکینز نویسنده آمریکایی که چندین کتاب داستان کوتاه و کمیک بوک های مختلفی دارد مقاله با عنوان چطور یک سریال کمدی جرقه شروع سقوط تمدن غرب را زد افتادم مقاله متفاوت در واقع نقد منفی به سریال فرندز پر طرفدار که هنوز بعد از گذشت شانزده سال از گذشت اخرین قسمتی که ازش پخش شد طرفدارای خودش پیدا میکنه و بنظرم طرفداراش بیشتر هم میشن .
اما ناگفته نماند که سریال فرندز با همه قشنگیاش نکات منفی هم داشت مثل مسخره کردن یک دکتر مانند راس گلر که همیشه بهش میخندیدن تنها کسی که توی جمع دکترا داشت ، مرد خانواده بود، مورد قبول پدر و مادرش بود ، اما مورد تمسخر بود در جمع دوستان جویی داریم که خیلی جذاب و همه خانما باهاش اوکی میشن ، قراره بازیگر بشه اما یک شخص ابله و خنگ اما خیلی دوست داشتنی قسمتی ار مقاله اقای دیوید هاپکینز با هم بخونیم
((این سریال در سال ۲۰۰۴ به پایان خود رسید. همان سالی که «فیسبوک» آغاز به کار کرد، همان سالی که «جورج دبلیو» بوش برای بار دوم به ریاست جمهوری رسید، همان سالی که برنامههای تلویزیونی نیرویی غالب در فرهنگ عامه بودند. همان سالی که «American Idol» سلطهی هشت ساله و وحشتانگیز خود بر آمریکا را آغاز کرد. همان سالی که «پاریس هیلتون» برند سبکزندگی خود را آغاز کرد و زندگینامهی خودنوشتی منتشر کرد. و «جویی تریبیانی» در سریالی مستقل بر حول محور کاراکترش در فرندز ظاهر شد. سال ۲۰۰۴ وقتی بود که ما به طور کامل تسلیم شدیم و حماقت را به عنوان یک ارزش پذیرفتیم. طرد شدن راس نشانی بر زمانهای است که بیشتر آمریکاییها در مواجهه با صدای منطق، حتی پیش از آنکه جملهی گوینده به پایان برسد رو بر میگرداندند.
بله، نظریهی من این است که فرندز ماشهی سقوط تمدن غرب را کشید. ممکن است که بگویید من دیوانهام، اما در پاسخ از زبان راس میگویم:«اوه، من؟ من؟ من عقلم رو از دست دادم؟ من درک نمیکنم؟ ))
اینکه مواظب راس های زندگیتون باشید